بازنشستگی

ساخت وبلاگ


به نام خداوند اخلاق  و دانش             که داده به ما هوش و عقل و بینش 


اگر بار گران بودم، رفتم                      اگر نامهربان بودم، رفتم 

ببخشید گر عذاب دادم شما را            براتون نگران بودم، رفتم 


عرض سلام و ادب و احترام، خدمت همکاران بزرگوار، اولیای محترم و دانش آموزان عزیز 

بعد از سی سال خدمت در وزارت آموزش و پرورش، بالاخره به درجه بازنشستگی نائل شدم. در طی این مدت سعی کردم چهار اصل مهم را در زندگی شغلی‌ام بیشتر از دیگر مسائل رعایت کنم.


۱- نظم و انضباط ۲- عمل به شعار پیشگیری ۳- ارزش قائل شدن برای اخلاقیات و علم و دانش به یک نسبت مساوی ۴- عمل گرایی در کارها 


* نظم اولین قانون آسمانی است. زیرا جهان بر پایه‌ی نظم استوار شده است. بنابراین سعی کردم به طور نسبی در برقراری نظم و انضباط در مدرسه کوشا باشم چون اعتقاد دارم نظم از هدر رفت عمر جلوگیری می کند، انسان را از سردرگمی نجات می‌دهد، به زندگی صفا و رونق می‌بخشد، کارها به آسانی انجام می‌پذیرند و انسان وامانده و خسته نمی شود. 


*می‌گویند پیشگیری بهتر از درمان است. یا علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد. جلوی هر کار خطایی را به موقع گرفتن هنر است، نه اینکه بگذاریم اتفاق ناخوشایند بیفتد و بعد چندین نفر را درگیر حل آن مشکل کنیم شاید آن مشکل به سرانجام مطلوب برسد یا نرسد. بنابراین می توان با کنترل کردن، مراقبت کردن، وقت گذاشتن و احساس مسئولیت کردن بستر مناسبی را فراهم کرد و جلوی بسیاری از بداخلاقی‌ها و بی‌نظمی‌ها را گرفت.

سرچشمه شاید گرفتن به بیل        چو پر شد نشاید گذشتن به پیل 


* یکی دیگر از اعتقادات بنده ارزش قائل شدن برای اخلاقیات و علم و دانش به یک اندازه است. زیرا این دو مکمل همدیگر و مانند بالهای یک کبوتر هستند. زمانی کبوتر می‌تواند پرواز کند و اوج بگیرد که دو بال سالم داشته باشد. انسان هم زمانی می‌تواند به اهدافش برسد و اوج بگیرد که علم و دانش و ادب و تربیت را با هم داشته باشد. 


* یکی از مهمترین معضلات جامعه‌ی ما بحث عمل نکردن به گفتار است. زمانی یک مدیر، معاون، دبیر، پدر و مادر می‌‌توانند از دانش آموز توقع انجام دادن کاری را داشته باشند که در وهله‌ی اول خودشان به گفتارشان اعتقاد داشته باشند و به آن عمل کنند در غیر این صورت آب در هاون کوبیدن است. 

استاد سخن سعدی می فرماید:

عالمی را که گفت باشد و بس         هر چه گوید نگیرد اندر کس 

عالم آن کس بود که بد نکند            نه بگوید به خلق و خود نکند  

 

یک ضرب المثل مازندرانی است که می گوید:  

کِلاه و کوزه اَتّا جا که کَتنه، همدیگر ره گِندِنّه 

یعنی تعدادی از کوزه‌ها را اگر یک جا انبار کنیم به یکدیگر برخورد می کنند.

در محیط شغلی‌ام که با عوامل مختلفی سر و کار داشته‌ام احتمال برخورد با اطرافیان وجود داشت. بنابراین اگر حرکتی از سوی دیگران نسبت به  بنده شده است، هیچگونه کینه‌ای نسبت به کسی در دلم ندارم و اگر کدورتی بود همه را از ذهنم پاک کردم و همیشه خوبی‌ها و مهربانی‌های شما عزیزان را در ذهنم مرور و تداعی خواهم کرد. لذا از تمامی همکاران فرهیخته، اولیای محترم و دانش آموزان عزیز حلالیت می‌طلبم.چنانچه خطایی از بنده سر زد و اسباب ناراحتی شما را فراهم کرده‌ام به بزرگواریتان بنده را ببخشید. 


در خاتمه آرزوی توفیق و سربلندی برای شما عزیزان


شِم جه دل بَکندِین خَله سخته     وقت بوردن بَیّه چش اسری مشته

شِمه خوبی‌ها جه بَیمه شرمنده    شِمه پَهلی دَیّن جه نَیمه خسته 


ارادتمند شما دوستعلی علیخانی

 دی هزار و سیصد و نود و شش


نِنِا ( مادر )...
ما را در سایت نِنِا ( مادر ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cbenaft2 بازدید : 199 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1396 ساعت: 0:59