یلاق

ساخت وبلاگ

اسب ره بار هاکِنِم، هِنیشِم سَربار
بورِم یِلاق وَری پیشِ جانِ مار 
خَله تومه نِنای چش دَره راه
وِنه دل ره بند بَزِنِم، بَوّه خار 

ترجمه فارسی
اسبم را بار می‌زنم و میان بارش می‌نشینم
به سمت ییلاق نزد مادر عزیزم می‌روم
خیلی وقت است مادرم انتظار مرا می‌کشد
بروم، قلب شکسته‌اش را بند بزنم تا خوب شود

شعر: دوستعلی علیخانی 

نِنِا ( مادر )...
ما را در سایت نِنِا ( مادر ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cbenaft2 بازدید : 184 تاريخ : پنجشنبه 5 دی 1398 ساعت: 7:27